فروردين 88
اولين حركت آقا پارسا در سال 88، 36 دقيقه بعد از تحويل سال جديد بود يعني دقيقاً ساعت 15 و 49 دقيقه روز جمعه 30 اسفند 87.
دكتر تاريخ زايمان رو 13 ارديبهشت مشخص كرده پس كمتر از 45 روز به دنيا اومدنت مونده.
من و بابا تصميم گرفتيم توي بيمارستان بيستون كرمانشاه سزارين كنم چون اگه تهران باشيم راه دوره و خانواده هامون به زحمت مي افتن.
اين ماه قبولي نهاييم رو اعلام كردن بايد منتظر بمونم ببينم كي دعوت به كار مي شم خدارو شكر ميكنم كه بلاخره نتيجه زحماتم رو گرفتم.
از مهم ترين كارهايي كه قبل از اومدنت واست انجام دادم يكدور ختم قرآن با صداي بلند و با معني و همين طور خواندن هر روز زيارت عاشورا بود و تقريباً هر روز برات صدقه ميذاشتم.
شنبه 15 فروردين ماه من و بابا به مطب دكتر محمد حسين صانعي رفتيم من پرونده ام رو از تهران آوردم و قراره توسط دكتر صانعي عمل بشم دكتر هم بعد از سونوگرافي تاريخ زايمان رو از 31 فروردين تا 2 ارديبهشت گذاشت و گفت توي اين سه روز يكي رو خودمون انتخاب كنيم ما هم تصميم گرفتيم روز وسط يعني اول ارديبهشت رو انتخاب كنيم.
دوباره به تهران برگشتيم و من چند روز اونجا بودم 24 اریبهشت همراه داييم به شهرستان برگشتم.
دوشنبه 31 فروردين من و بابايي بيمارستان بيستون رفتيم آزمايشات و كارهاي لازم واسه بستري شدن رو انجام داديم و اتاق خصوصي خواستيم كه گفتن بايد از قبل رزرو ميكردين الان اتاق خالي نداريم.
بعداز ظهر من و بابايي خيابون رفتيم به طلا فروشي ها سر زديم بابايي واسه هدیه بیمارستان يك پلاك و زنجير واسه من و يك دستبند شيك هم واسه تو خريد مرسي باباي پارسا.
شبی که قرار بود فردا عمل کنم شام نخوردم ولي ميوه زيادي خوردم از ساعت 9 شب هم هيچي نخوردم حتي آب البته دکتر گفته بود از ٩ ساعت قبل چیزی نخورم ولی من زیادی رعایت کردم