پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 29 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

ارديبهشت 88

1388/2/31 12:46
نویسنده : ماماني
433 بازدید
اشتراک گذاری

مامان و بابا صبح روز سه شنبه ساعت 8 صبح به بيمارستان رسيدن و ساعت 8/30 مامان به بخش رفت و بابا بيرون در حال انجام كارها بود نيم ساعت بعد از اومدن ما خانواده هامون اومدن (از خانواده مامان 18 نفر و از خانواده بابا 8 نفر 2 تا هم از دوستاي بابا آمده بودن) ميشه گفت بيشتر سالن انتظار رو خانوادۀ ما پر كرده بودن و همه منتظر به دنيا اومدن تو بودن. ساعت 12/30 خداوند بزرگترين نعمتش را نصيب ما كرد و گل پسرم صحيح و سلامت به دنيا اومد من بيهوش بودم و نميدونم چه اتفاقاتي افتاد ولي فيلم گرفته بودن.

          تولدت مبارك

ظهر چهارشنبه از بيمارستان مرخص شديم و به خونه بابابزرگم رفتيم به محض ورود گوسفندي واست قرباني كرديم (آخي زبون بسته) و به محض ورود چند تا از همسايه ها و چند تا از فاميل به ديدنت اومدن و شب واسه شام همه دايي ها رو دعوت كرديم جمعاً حدود 30 نفري بوديم شب خيلي خوش گذشت و اينقدر دورت شلوغ بود كه مامان فقط بهت شير ميداد اونم چه جوري يكي تورو رو دست ميگرفت و يكه به مامان كمك ميكرد تا ياد بگيره درست بهت شير بده در كل خيلي خوش به حالت بود. البته ناگفته نمونه شب بعد ار اينكه همه خوابيدن كلي كولي بازي كردي.

                دوستت دارم

 

سه شنبه 8 ارديبهشت همراه خاله و دخترداييم به بهداشت رفتي واكسن زدي و آزمايش تيروئيد گرفتي و در واقع اين اولين بيرون رفتنت بود.

 

               دوستت دارم

 

اين يك ماه كلاً مامان توي رختخواب بود و استراحت ميكرد و همه زحمت تو و مامان افتاده بود رو دوش خانواده مامان از لباس شستنگرفته تا حمام دادن و بقيه كارهات (دست همشون درد نكنه)

 

               تو عزيز دلمي

اما اولين كارهاي تو:

اولين سكسكه: ساعت 23 و 20 دقيقه پنجشنبه شب سوم ارديبهشت 88

زمان ناف افتادن: ساعت 12 و نيم شنبه 5 ارديبهشت 88

اولين پنيرك: ساعت 17 و 30 دقيقه روز شنبه 5 ارديبهشت 88

اولين باري كه نگاهت بدنبال مامان چرخيد:88/2/31

              پارسا همه زندگي من            

٣٠/ ٢/ ٨٨ مامان حساب مسکن جوانان واست باز کرد اولین قسطش ١٩٥ هزار تومان شد. قراره بعد از ٨ سال وام مسکن ٢٨ میلیونی بهت بدن و به امید خدا تو سن ٨ سالگی صاحب خونه بشی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)