اسفند 87
شنبه سوم اسفند بابايي يك جراحي كوچولو داشت.
اين ماه خيلي سرم شلوغ بود از يك طرف بحث استخداميم بود و مجبور بودم ماهي چند بار اين مسير طولاني رو برم و برگردم، كلاسهاي دانشگاهم بود،نزديك عيد و كارهاي مربوط به اون و از همه مهم تر خريد سيسموني بود.
خوب شد 11 اسفند خواهرم اومد پيشم
15 اسفند امروز بعد از كلي گشتن بلاخره تخت و كمدت رو انتخاب كرديم و آورديمش خونه.
شنبه 17 اسفند هم كلي وسيله برات خريديم و ميشه گفت بعد از 4 ماه گشتن 3 روزه بيشتر سيسمونيت رو تهيه كرديم.
25/ 12 / ٨٧ تولدت مبارک
در سپيده دم عشق،
كسي متولد شد كه صدايش آرام تر از نسيم،
نگاهش زيباتر از خورشيد،
دلش پاكتر از آسمان
و قلبش زلال تر از آب بود
وآن تو بودي بهانه قشنگم براي زندگي تولدت مبارك
28 اسفند به شهرستان برگشتيم. راستي امسال سال كبيسه بود و اسفند 30 روز تمام بود.