شهريور88
پنج شنبه 88/6/26 مامان از سركار اومده بود خونه و تو بغل خاله بودي داشتم باهات بازي ميكردم و تو قهقهه ميزدي كه خاله جيغ كشيد و گفت پارسا دندون درآورده اول باور نكردم خودم كه نگاه كردم مطمئن شدم مباركت باشه خوشكلم
امروز به مامان اعلام كردن تا آخر شهريور خونه سازماني خالي ميشه ما ميتونيم بريم اونجا.
آخرهاي ماه خونه خالي شد يك خونه دو طبقه بود كه طبقه دومش مال ما شد ولي توش افتضاح بود توي خونه رطوبت داشت به خاطر همين لوله كشيش رو روكار كرديم و توي خونه رو نقاشي كرديم به قول معروف عروسش كرديم چند روز هم صبر كرديم تا بوي رنگش بره بعد اسباب كشي كنيم. همسايه طبقه پايين كه بالا اومد و خونه رو نگاه كرد گفت باورم نميشه اين همون خونه قبلي باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی