پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 29 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

تير ماه 88

1388/4/31 12:38
نویسنده : ماماني
452 بازدید
اشتراک گذاری

دوشنبه اول تيرماه 88 اولين روز كاريم بود ولي تا حدود ساعت 10 موندم و منو به خونه فرستادن و گفتن روز سه شنبه نرم تا اتاق جديد واسم خالي كنن.

                   نتيجه زحماتم رو گرفتم خدايا شكرت

اين ماه كلاً سر كار ميرفتم و ازت دور بودم و اين خيلي زجرم ميداد در كنار اين مشكل مشكلات ديگه اي هم داشتيم كه كلاً خيلي رو مامان تأثير گذاشت ولي همه تلاشم رو ميكردم چون صبح ها ازت دورم بعداز ظهرها دربست در خدمتت باشم البته بابت صبح هم خيالم راحت بود چون بيش از 10 نفر مواظبت بودن و حتي بهتر از من بهت مي رسيدن ولي اين دل مامان بازهم نگرانت بود بعداز ظهرها  چون ما خونه بابابزرگ (به او ميگيم آقا) بوديم من ديگه كارهاي خونه رو انجام نميدادم و تمام وقتم در اختيار تو بود صبح ها شيرخشك ميخوردي بعد از ظهرها كه از سركار ميومدم تمام سعي خودم و ميكردم شير خودم رو بهت بدم تو هم زيركي ميكردي ولي بلاخره مامان از تو قوي تر بود و موفق شدم اينجور عادتت بدم كه حتماً شير خودم رو هم بهت بدم.

                 دل نگرانتم عزيز

 چون قرارداد خونمون تموم شده بود و ما مطمئن بوديم ديگه تهران بر نميگرديم بابا همراه دوستش همه اسبابها رو جمع كرده بود و روز دوشنبه 15 تير روز ولادت حضرت علي(ع) وسايل رو به شهرستان آوردن چون هنوز تكليفمون مشخص نبود و قراره خونه سازماني توي شهر محل كارم بهمون بدن پس فعلاً وسايلمون رو خونه بابام گذاشتيم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)