پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 29 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

خرداد 88

1388/3/31 12:40
نویسنده : ماماني
397 بازدید
اشتراک گذاری

ساعت 16 روز دوشنبه 4 خرداد ماه آقا پارسا ختنه كرد و مرد كامل شد مباركت باشه عزيز دلم البته صبح چكاب كامل انجام دادي(سونوگرافي - آزمايش - معينه كامل توسط پزشك و....) الحمدالله تا حالا سالم بودي و نتيجه آزمايشاتم فردا ميدن.

                اميدوارم مشكلي نداشته باشي

 

سه شنبه جواب آزمايشاتت رو هم گرفتيم خدا رو شكر هيچ مشكلي نداري.

 

               خدايا شكرت

پنج شنبه شب شام خونه عموت دعوت بوديم سفره رو انداختن ساعت 9 و 30 دقيقه شب بود شروع كردي گريه كردن واي چه گريه اي توي عمرم نديدم بچه اينجور گريه كنه هيچكدوم شام نخورديم و همه از سر سفره بلند شديم داشتم ديونه ميشدم نميدونستيم چت شده فقط دست به دستت ميكرديم اينقدر گريه كردي هر دو عموت ترسيدن و از خونه رفتن بيرون و من و زن عموهات مونديم خودمم داشت گريه ام ميگرفت ديگه صدات بالا نيومد و فقط دهانت باز بود و هر كي نميدونست فكر ميكرد ساكت شدي بعد از حدود 45 دقيقه گريه كردن ديگه داشتيم حاضر ميشديم ببريمت بيمارستان ديدم ساكت شدي داشتم ميمردم ترسيدم اتفاقي واست افتاده باشه يك لحظه گذاشتمت زمين پارچه اي كه دورت بود رو درست كنم ديدم حلقه ختنه ات افتاده و اين همه گريه واسه اين بوده از بي تجربگي خودم بدم اومد چون اگه قبل اون شربت مسكن بهت ميدادم و كم دست به دستت ميكرديم شايد كمتر دردت مي اومد و كمتر گريه ميكردي ببخشيد گلمناراحت

                ببخشيد

يكشنبه 17 خرداد از ....... زنگ زدن و گفتن واسه استخدامم اونجا برم دوشنبه رفتم و گفتن آزمايشات پزشكي رو انجام بده و قرار شد از اول تيرماه 88 شروع به كار كنم از يك طرف خوشحال بودم كه بلاخره جواب زحماتم رو گرفتم از يك طرف با استخدامم چند مشكل برام پيش ميومد اول از همه اينكه تو دقيقاً 2 ماهه مي شدي كه من بايد سركار ميرفتم و تنهات ميذاشتم. مشكل دوم محل كار همسري بود او تهران و من اينجا واااااااااااااااي خدا فكرشم ديوانه كنندس. مشكل سوم خونمون بود خونه ما تهران بود و محل كار من......... و اما مشكل چهارم محل كارم 45 دقيقه با خونمون فاصله داشت يعني روزي 2 ساعت معطلي رفت و برگشت. خدايا خودت كمكم كن.

                تو عزيز دلمي

٢٤ خرداد اولین سالگرد ازدواجمونه این روز رو به خودم و همسر مهربونم تبریک میگم و از خداوند میخوام من و همسرم و پسر عزیزم سالهای سال در کنار هم با شادی زندگی کنیم.

 

                       شوق نفس هاي مني

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)