پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 19 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

شهريور 91

1391/6/31 12:17
نویسنده : ماماني
492 بازدید
اشتراک گذاری

گل پسر شيطون من مدتيه كه بدجور تحت تأثير سريال كره اي دونگ يي و برنامه كودك عمو پورنگ قرار گرفتي و حسابي كلافمون كردي توي خونه يا هر جاي ديگه كه باشيم اداي عمو پورنگ و امير محمد رو درمياري و واژه فكر كنم كشتله يا چيزي شبيه اين تلفظ ميكني و مثل اونا خودت رو پرت ميكني رو آدم كه بايد مواظب باشي بلايي سر خودت يا ديگرون نياري. يا همينطور كه نشستيم و اصلاً حواسمون نيست شمشير پلاستيكيتو زير گردنمون مي زاري و ميگه دونگ يي كجاست كافيه كمي دير جوابتو بديم با مشت و لگد به جونمان مي افتي كه سريع بگو دونگ يي كجاست شمشيرت رو قايم كردم گفتم شايد اين كارها از يادت بره كه بدتر شدي و هر چه تو خونه دم دستت ميرسه زير گردنمون ميزاري و سراغ دونگ يي رو ميگيري و با اين كارهات مامان و بابا رو حسابي نگران كردي حتي بهت گفتم اگه اين كارها رو تكرار كني ديگه اجازه نميدم اين دو برنامه رو ببيني ولي تو گوشت نميره.

 

                  تو عزيز دلمي

 

20 شهريور مامان مأموريت بود كه خاله زنگ زد و گفت حال پارسا خوب نيست تب داره و مرتب استفراغ ميكنه خيلي نگرانت شدم بعد از پايان كارهاي اداريم كلي واست خريد كردم و حدود ساعت 5 بعد از ظهر به خونه رسيدم با وجود اينكه خيلي خسته بودم ولي استراحت نكردم و سعي كردم تمام وقتم رو در كنارت باشم حدود ساعت 7 پيش متخصص اطفال رفتيم كه خدا را شكر چيز خاصي نبود و يك سرماخوردگي جزعي بود.

 

                تو عزيز دلمي

 

21 شهريور اولين سالگرد مرگ ... بود واي چه روزي بود امروز صبح سركار اومدم و با توجه به مأموريت روز قبل خيلي سرم شلوغ بود ولي با اين وجود فقط جسمم پشت ميز بود و روحم در سال گذشته در چنين روزي سير ميكرد و تمام اتفاقات سال قبل در ذهنم مجسم مي شد چند بار اشك از چشمانم سرازير شد و قتي به درون خودم مراجعه ميكنم هنوز مرگش را باور ندارم و تمام اتفاقات را يك خواب مي دانم آخه مگه ميشه ديگه لبخند مهربونش رو نبينيم؟ بعد از تموم مشورت ها نتيجه نهايي رو كي اعلام كنه؟ ممكنه كسي اندازه اون صبور باشه؟ ممكنه كسي اندازه اون مهربون باشه؟ ممكنهههههههههه .............. نهههههههههه هيچكس نمي تونه مثل اون باشههههههههههههه چرا اينقدر زود تركمان كردي؟ چرااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ بعدازظهر تمام خانواده مزار رفتيم و امروز براي همه مثل اولين روزي بود كه براي هميشه تركمان كرد.

              تو عزيز دلمي

 

صبح امروز هم نتيجه كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد را اعلام كردند و بابا در رشته حقوق جزا قبول شدن بابايي من و پارسا بهتون تبريك ميگيم انشاءالله دكترات رو هم بگيريماچ

 

 

     تبريك ميگم عزيزم

 

 

5 شنبه 23 شهريور مراسم سالگرد رو برگزار كرديم و اينبار همه اقوام و آشنا و دوست و همكار بر سر مزار آن عزيز سفر كرده جمع شديم امروز هم يك روز فوق العاده غمگين بود.

 

             تو عزيز دلمي

 

26،25 و 27 ام بابا مرخصي بود. و 27 ام با هم ...... رفتيم خوش گذشت.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)