مرداد 90
اول مرداد نتيجه آزمايشم رو گرفتم خدا رو شكر همه چيز نرمال بود و هيچگونه مشكلي نداشتم و دكتر گفت احتمالاً دليل لاغر شدنت فعاليت زياده.
10 مرداد ماه مبارك رمضان شروع شد و مامان بعد از 3 سال محروم بودن از روزه گرفتن امسال روزه گرفت.
ساعت كاري شده از ساعت 9 صبح تا 2 بعداز ظهر.
19 مرداد بعد از آمدن از اداره خوابيديم وقتي بيدار شديم تو تب مي سوختي برديمت دكتر آمپول سفرياكسون واست تزريق كرد (توي اين مدت 2 سال و خورده دكتر خودت اصلاً واست آمپول ننوشته در ضمن مامان هم زياد با آمپول موافق نيست) وقتي برگشتيم رفتيم خونه بابا بزرگ گفتن اين آمپول تزريقش ممنوع شده و خطر مرگ داره داشتم ديوانه مي شدم سريع به دكترت زنگ زدم و او گفت درسته ممنوعه ولي ديگه جاي نگراني نيست چون لحظه تزريقش احتمال ايست قلبي زياده واي خداي من تا شب گذاشتمت بغل خودم و فقط نگات ميكردم خلاصه نصف جونم كردي.