اسفند 88
88/12/20 شب خوابيده بوديم ساعت 4 صبح بيدار شده بودي رفته بودي سراغ گوشي مامان و به چند جايي زنگ زده بودي خلاصه اون شب همه رو وحشت زده كرده بودي كه ساعت 4 شب اينا چشون شده به ما زنگ زدن و حرف نمي زنن تازه بعد از اون هر چه خودمان زنگ مي زنيم گوشي مشغوله
٢٥/ ١٢/ ٨٨ امروز روز تولد بهترین همسر دنیاست:
مهربان هم نفس تمامی لحظاتم...
در کنارت آسوده ام و با خیال راحت ردپای خوشبختی را در زندگیمان دنبال می کنم...
در کنارت آرامم و شاد...
من به سان همیشه دیوانه مهربانی توأم و تو با آن لبخند همیشگیت به من و قند و عسلمان شور می بخشی و نشاط...
روز میلادت را شکرگزارم که هستی و ما در کنارت عاشقی میکنیم ارغوانی...
عشق من تولدت مبارک...
٨٨/١٢/٢٦براي اولين بار آرايشگاه رفتي و موهات و كوتاه كردي.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی