پارساپارسا، تا این لحظه: 15 سال و 6 روز سن داره

پارسا امپراطور كوچولوي مامان و بابا

اولین روز مدرسه

1394/7/30 8:57
نویسنده : ماماني
493 بازدید
اشتراک گذاری

شهریور ماه واسه پارسا خرید کردیم و لباس واسه مدرسه و لباس فرم و لوازم التحریر خریدیم قبلنها هیچوقت واسه خریدهاش اینقدر اشتیاق نداشت ولی الان روزی چند بار لوازم التحریر و لباس هاش رو نگاه می کنه و همش واسه شروع مدرسه لحظه شماری می کنه.

چهارشنبه اول مهرماه پارسا رو بردم مدرسه مراسم ساده ای براشون برگزار کردن بعد از نیم ساعت اومدیم خانه و قرار شد 4 مهرماه اولین روز مدرسشون باشه کلی عکس و فیلم ازش گرفتم که متأسفانه همه ی عکس های گوشیم حذف شدن وقتی بهش فکر می کنم عصبی می شم.

تنها عکسی که روی تبلت خودش مونده

 

روز جمعه آش پشت پا براش پختم البته زنداییم زحمتش رو کشید واسه همکارهامم گذاشتم و روز شنبه بردم اداره.

اولین روز مدرسه با سرویس و لباس فرم بعد از رد شدن مجدد از زیر قران و اسپند دود و کلی سلام و صلوات فرستادمش مدرسه، خودم اداره آمدم انگشت زدم و سریع مدرسشان رفتم حدود یک ساعت آنجا ماندم و دوباره به اداره برگشتم وقتی شور و شوق بچه ها رو می دیدم یاد اولین روزهای مدرسه خودم می افتادم شور و شوق روزهای اول و انتظار تعطیل شدن مدارس توی ماههای آخر سال. وقتی به پارسا نگاه می کردم باورم نمی شد زمان اینقدر زود گذشته باشه و پارسا کوچولوی من پشت میز کلاس اول نشسته باشه توی مدتی که پیشش بودم چند بار جای کیفش رو عوض کرد و مرتب بطری آبش رو در می آورد و چند جرعه می نوشید اینم بگم سر میز اول نشستن غوغا بود و مامان ها و خانم معلم فقط می خندیدن پارسا که میز اول نشسته بود از سر جاش بلند نمی شد نکنه کس دیگه جاش رو بگیره بلاخره خانم معلمشون گفت من میزها رو تغییر میدم و چهار دور کلاس میچینم خودتون رو اذیت نکنین بعد از حدود یک ساعت و کلی سفارش به خانم معلم و پارسا من به اداره برگشتم و پارسا رو تنها گذاشتم.

شهریور ماه نتیجه نهایی دکترا رو اعلام کردن و همسرم کرمانشاه قبول شدن و خدا رو شکر راه دور نیافتاد.

پنجشنبه ما و خانه پدرم رفتیم قم و روز بعد برگشتیم هر چند زمانش کوتاه بود ولی خیلی خوش گذشت.

واسه پارسا سرویس خواب جدید خریدیم قبل از خرید ازش قول گرفتیم دیگه تو اتاق خودش بخوابه که بازهم با شکست مواجه شدیم نه او حاضر به تنها خوابیدن بود حتی واسه خواب بعدازظهرها و نه من و پدرش تمایلی به جدا کردنش داشتیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)